۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

يك بحران ديگردر حاكميت

باگذشت بيش از 60 روز از انتخاباتي كه قراراست به افتخار آن تمبرياد بود چاپ شود، هنوزبحث صحت يا تقلب درانتخابات كشدارترين چالش آن به شمارمي رود.اما آيا اين همه ي ماجراست. اندك تامل درگفته هاي هريك ازبازيگران اين عرصه دو نكته را آشكار مي سازد .نخست آنكه بحث تقلب درانتخابات تنها نقطه ي شروع تعارضات است. ديگر آنكه به رغم هويت يابي شكاف اصلي « يك تن سالار/مردم سالار» به روشني تكثر گفتماني درهردوسوي جبهه قابل تشخيص والبته روبه ازدياد است .. . با اين تفاوت كه درجبهه مردم سالاري با وجود چند گونگي مشرب ها تلاش بر آن است تا جنبش ازسرگرم شدن به آن امتناع ورزد. ضمن آنكه اين موضوع مانع ازآن نيست تا اجزاي اين رنگين كمان دمكراتيك هويت مستقل خود را مشخص كنند.
اما درسوي ديگر شكاف درحالي كه چالش نظاميان / روحانيان از مدت ها قبل يكي ازمباحث مورد توجه نيروهاي سياسي بود. اما پنجره اي تازه ازوقتي گشوده شد كه سخنان اخير اسفنديار رحيم مشايي درنشريه پنجره به مديريت زاكاني مسوول پيشين بسيج دانشجويي انعكاس يافت . مشايي دراين جلسه كه گويا ابتدا دريك نشست محدود دانشجويي مطرح شده بود، چنين گفت:
معتقدم برای آمدن حضرت حجت، لازم نیست در کره زمین همه مسلمان باشند. ما به این نتیجه رسیده‌ایم که برای آماده‌کردن جهان برای ظهور حضرت، نمی‌توانیم از ادبیات دینی استفاده کنیم. چون همزبانی ایجاد نمی‌کند. باید سراغ ادبیات مشترک انسانی برویم و به این دلیل باید از ادبیاتی همه فهم مانند عدالت، ظلم‌ستیزی، مهرورزی و یگانه‌پرستی استفاده کنیم. (هفته نامه پنجره 18 مرداد 88)

صرف نظر از صورت بندي طرح موضوع آنچه كه دربطن اين گفتار قابل تامل است نفي كاربرد «ادبيات ديني» در راهبرد سياسي است. پرواضح است كه معناي ديگر اين حرف گوينده آن خواهد شد كه براي پيشبرد مقاصد سياسي در جهان مي بايست الزامات ايدئولوژيك را كنار نهاده و ازظرفيت هايي مدد جست كه عرف جهاني قابليت پذيرش دارد. به بياني ساده ترتفكيك نهاد دين ازنهاد دولت يا همان سياست عرفي گري.
اگر اين ابرازنظرمشايي را نقطه آغازي برآشكارشدن شكاف جديد درنيروهاي سهيم درهيات حاكمه قلمداد كنيم. آنگاه شايد رمزگشايي ازاين معما آسان باشد كه چرا احمدي نژاد به رغم مكتوب مصرانه ي نزديك ترين متحد سياسي خود تا زمان آشكار شدن موضوع ازكنارنهادن مشايي ازپست معاون اول رياست جمهوري خود داري مي كرد.شايد ديگر طرح بحث دوستي با مردم اسراييل يا عدم ترك يك مجلس رقص بانوان درتركيه مهمترين وجه اختلاف روحانيون با حلقه نشسته براركان قدرت نباشد.اي بسا اين ديدگاه يكي ازدلايل آن است كه شاخص ترين تشكل روحانيون به رغم اطلاع ازنظررهبردرانتخابات ازاحمدي نژاد حمايت نكرد. بااين منظر افشاگري پاليزدارقابل درك است(كه گفته شد با مدد يك نماينده مجلس كه اكنون نيزبه عنوان وزير پيشنهادي كابينه مطرح است )چهره هاي سرشناس روحاني ازجناح هاي مختلف سياسي را به عنوان مظاهر فساد درحكومت مورد هدف قرارداد. با درنظر گرفتن اين چارچوب شايد كنارنهادن آخرين روحاني كابينه درروزهاي پاياني عمردولت نهم وراي دلايل مطرح شده انگيزه هاي بيشتري را دربرداشته باشد. اي بسا بتوان با اين ديد سخن عسگراولادي ليدر تشكل سياسي بازاريان(بازاربه عنوان مهمترين مرجع سنتي مالي روحانيت) را دوباره معنا كرد كه هشدارداد : وزاري امورخارجه ، اطلاعات، کشور، ارشاد و دفاع نبايد در اختيار اطرافيان رئيس جمهور قرار بگيرد. (روزنامه اعتماد 24 مرداد 88)
آيا اين را بايد يكي ازخواص ذاتي حكومت و قدرت سياسي شمرد كه مدام دردوسوي مخالف ميل به افزايش دامنه قدرت و محدود كردن دامنه ي دارندگانش درگردش است . يا بروز اين گونه اختلافات سياسي در نظامي كه اساسا برمبناي ايدئولوژي آنهم ديني بنا شده را مي بايست مصداقي ازتئوري هگل و ماركس درزايش سه گانه تحولات اجتماعي (تز، آنتي تزو سنتز) محسوب كرد.
هرچه هست به نظر مي رسد درشرايطي كه حاكميت هنوزدربحران تقلب انتخاباتي وتبعات سركوب بي رحمانه ملت دست وپا مي زند وازسويي جنبش آزاديخواهي مردم نيزروز به روز ابعاد وگستره ي بيشتري مي يابد. شكاف هاي تازه درهيات حاكمه حكايت از وقوع ابعاد جديدي ازبحران سياسي درآينده دارد.